سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نا گفته های دلم

می توانستم قلبت را تسخیر کنم

توراهم چو خود گرفتار آشوب کنم

لیک خواستم تو خود اسیرم شوی

نه اینکه من نیز چو دختران دیگر باشم

نخواستم چو دختران رژ به لب

با ناز و ادا گرفتارت کنم

ان روز که پیام می دادی

می توانستم نگارم گرفتارت کنم

می توانستم بگذارم ادامه یابد

پیام های ما و بحث های ما

می توانستم تو را اسیر خود کنم

ولی قلبم اجازه نمی دهد

تو را به زور ناز و ادا گرفتارت کنم

خواستم خود بدانی من کیستم

خواستم خود بیابی من چون دیگران نیستم

خواستم عاقل شوی عاشق شوی

خواستم خود رهت را انتخاب کنی دانا شوی 

اما افسوس تو گرفتار رژ لبی

و من گرفتار عشق تو

تو گرفتار ناز و ادا شدی 

و من گرفتار مهربانی تو

کاش هرچه زودتر تمام شود

زندگی برایم به پایان خود شود

کاش دیگر نفس نفس نزنم

کاش دیگر از تو من دم نزنم

کاش زودتر تو ازدواج کنی

شاید شود آن روز فراموشت کنم

شاید آن سان بتوانم

بتوانم که فراموشت کنم...


نوشته شده در یکشنبه 94/9/22ساعت 10:56 صبح توسط نقاب دار نظرات ( ) |


Design By : Pichak